قـالب وبـلاگ
نـويسنــدگـان
اوقـات شـرعـي

کـه مـازنـدران ، شهـر مـا یــاد  بـاد             همیشـه بـر و بـومـش آبــاد  بـاد

 

استــان  مـازنــدران

 

استـان مازنـدران در شمال كشور جمهـوری اسلامی ايـران بـا مساحتی حدود 23،756 كيلـومتـرمربـع بیـش از 1/46 درصـد مساحـت كشور را در بــر داشتـه  و  هجـدهميـن استـان پهـناور كـشور محـسوب می گـردد .

دريـای نیلگـون خـزر در شمـال ، استـانهـای تهـران و  سمنـان در جنـوب و استانهـای گـيلان در غـرب  و   گلـستان در شـرق  ايـن استـان  قـرار دارنـد .

بـر اساس سرشماري سال 1395جمعـيت استان سرسبـز مازنـدران بيـش از 3،283،580 نفـر ميبـاشد كـه 4/2 درصـد جمعـيت كل كشور را تشكيل ميـدهد کـه از ايـن تعـداد 50/2 درصـد را مـردان  و   49/8 درصـد را  زنـان  تشكـيل می دهـند .


همـچنيـن بـرابـر آخــريـن نتـايــج سـر شمـاری عمـومـی و مسكـن سـال 1392  از تعـداد سـه و  نیـم میلیــون نفــر  جمـعيـت استـان ، حـدود 57/2 درصـد  ساكـن در نقـاط شهـری  بـوده اند .

مـازنــدران  بـر اساس آخـرين  تقسيمـات كـشوری  داراي  22  شهـرستـان   بـه نـامهـای :

آمـل ، بـابــل ، بـابلــسر ، بهـشهـر ، تنـكابـُن ، جـويبـار ، چـالـوس ، رامـسر ، سـاری ، سـوادكـوه ، عبـاس آبـاد ، فـريـدونكـنار ، قـائمـشهـر ، گلـوگـاه ، سیمـرغ ، محمـود آبـاد ، ميـانــدرود ، نــكا ، سـواد کـوه شمـالی ، کـلاردشـت ، نــور  و  نـوشهـر  می بـاشـد . 

شهـرستـان سـاری  مـركـز  ايـن استـان  است .

همچنـين مـازنــدران  دارای  58  شهـر ،  54 بخـش ،  131 دهستـان و  تعـداد  3624  آبـادی  می بـاشـد .

 


 

 

پیـشینــه  تـاريـخی   مـازنـدران


آخريـن مطـالعـات بـاستان شناسی در نـزديكی « غـارهاي هـوتـو » در بهـشهـر  نشان می دهـد كـه تـاريـخ ايـن سرزميـن کهـن ، متعلـق بـه 400 هزار سال  پيش از ميـلاد است .
از آثـار بـه دسـت آمـده از ايـن غـارهـا ، چنـين بـر می آيـد كـه در ايـن دوران انسـان هـای اوليـه غـار نشيـن بـودند و  بـراي امـرار معـاش خـود بـه  شـكار و  جمـع آوری خـوراك می پـرداختنـد
.
بـر اسـاس ايـن يافتـه ، بـاستـان شنـاسان معتقـدنـد كـه ايـن سرزميـن از قـديمی تـرين سكـونت گـاه بشـری در حـاشيـه دريـای خـزر بـوده  و  سـاكنيـن  ايـن منطقـه از حـدود 10 هـزار سـال پيش ،  همـاننـد بعضی از انسـان هـای ساكـن فـلات ايـران ، تـوانستـه انـد بـه طـور تـدريجـی مـراحـل سيـر تكاملـی ، از دوره های پـارينـه سنگـی ، ميـان سنگـی ، نـوسنگـی و  شهـرنشينـی را  بـا مـوفقيـت پشت سر بگـذارند و  بـرای اوليـن بـار بـه اهلـی كـردن حيـوانـات و كشـاورزی  بپـردازنـد .

استـان مـازنـدران كنـونـی بخش كـوچكـی از سرزميـن پهنـاوری است كـه مـورخـان و جغـرافـی نـويسـان  آن را  بـا نـامهـای :  پشتخـوارگـر ،  فـرشواد گـر و  پـذشخـوارگـر  يـاد كـرده اند .
 ابـن اسفنـديـار در كـتاب تـاريخ طبرستان ، حـد ایـن سرزمیـن را در آذربـايجـان   طبـرستـان ،  گيـل ديلـم ، ری ، قـومـش ، دامغـان و  گـرگان می دانـد .
البتـه ايـن نـامهـا بيـشتـر در منـابـع دوره هـای هخـامنشـی ، اشـكانـی ، سـاسـانـی و دوره اسلامـی آمـده است !  امـا بعـدهـا ،  پـس از جـدا شـدن  گيـلان و  گـرگان ( جـرجـان ) از ايـن نـاحيـه ، نـواحی بـاقيمـانـده ، نـام هـای :  رويـان ،  مـازنـدران  و  طبـرستـان بـر خـود گـرفتنـد .
بـرخـی از مـورخـان  نـام طبــرستـان را بـر گـرفتـه از دو كلمـه  « طبـر يـا  تبــر » و  « ستـان » از پسـونـد مـكان مـی داننـد
.
ظهـير الـدين مـرعشـی « طبـر » را بـه زبـان طبـری
« کـوه » معنـا کـرده است .

در بـاره  ريشـه  واژه  مـازنــدران  و  نيـز  در تـاريـخ پيـدايـش  و  دگـرگـونـی آن ،  اختـلاف نظـر  وجـود دارد .  آنچـه مسلـم است  اینكـه  واژه مـازنـدران در  حـوالـی سـده هفتـم هجـری قمـری ، جـايگـزين  نـام  طبـرستـان  گـردیـد .

 

دریـاچـه  عبـاس آبـاد   -   شهـرستـان  بهـشهـر

  

 

وجـه تسميــه   واژه   مـازنــدران

 

استـانی كـه  امـروزه  بـا  نـام  « مـازنــدران »  كـرانـه های جنـوبی  بـاختـر  را  در بـر گـرفتـه است دارای پيشينــه تـاريخی كهـنی است کـه در طـول تـاريـخ  نـام هـای مختلـف و گـونـاگـون داشتـه است .

از اقـوام اصلی ايـن سرزميـن در گـذشتـه های دور « آمـاردهـا »  و « تبـوری ها »   بـودند و نـام اين سرزميـن يعـنی « تبـورستـان »  مـأخـوذ از نـام قـوم  « تبـور »  است .
بعـدهـا ، بـا حملـه اعـراب مسلمـان ، تبـورستـان بـه طبـرستـان  تغيـير نـام يـافـت و  ايـن نـام تـا قـرن شـشم و هفـتم قمـری پيـوستـه معـرف منطقـه ای بـود كـه تقـريبـاً بـا محـدوده فعـلی مـازنــدران منطـبق است
.

واژه « مـازنــدران »  نيـز بـر اساس مـدارك و شواهـد ، قـدمت ديـرينـه ای دارد  در مـورد وجـه تسميــه  مـازنـدران  نظـرات متفـاوتـی  وجـود دارد :

1 - ابـن اسفـنـديـار ؛  واژه  ريشـه مـازنــدران را  «  مـاز  انــدران » می دانـد كـه  « مـاز »  نـام رشته کوهـی است در جـنوب مـازنـدران  و  در حـوالی دشت لار و پلـور واقـع شده است  و  تـا فیـروزکـوه  بـه پـیش می رود ؛ چـون ايـن كـوه در درون ايـن سرزميـن واقـع شده بـه ايـن اسم  شهـرت يافتـه است .

2 - صـادق كـيا ؛  معـتقـد است كـه نـام مـازنـدران از سـه جـزء تشكـيل شده است :  نخـست ،  واژه  « مـاز »  بـه معـنی  بـزرگ   -   دوم ،  واژه  « اينــدر »  كـه نـام يكی از خـدايـان اقـوام آريـايی بـوده است و  در اوستـا بنـام « اينــدرا »  و  در پهلـوی  « آنــدر »  آمـده است  -   سوم  « الـف و نـون »  پسونـدی است  كـه  در ساخـتن  نـام بسيـاری از مـكان ها بـكار رفتـه است .

3 - ابـوالفـداء ؛  وجـه تسمیـه  لغـت طبـرستـان را  مربـوط بـه جنگلهـای انبـوه این منطقـه و  استفـاده از « تبـر »  جهت همـوار کردن مسیر راههـا می داند . بـه عقیـده او  این منطقـه بـدلیل استفـاده فـراوان از تبـر در ساخت خانـه ها ، راهـها ، هیـزم شکـنی و مصـارف عامـه بـه تبـرستـان  و  طبـرستـان مشهـور شده است .

دهخـداء نیـز در لغتـنامـه خـود بـه نقل از روضـة الجنـات ، واژه مـازنـدران را  اسم فارسی طبـرستـان  دانستـه است .

مـازنـدران جـزوی از قلمـرو پادشـاهی ورگانـا و  پس از آن یکی از استـان‌های مهـم پـادشـاهی  تبـورستـان بـوده ‌است . مـردم بـومی آن تپـوری ( مـازنـدرانی )  و  آمـارد  و  گیلـک  هستـند . 

مـازنــدران اولـیـن پایــگاه اسـلامـی و  شیعــه دوازده امـامـی است كــه خـانــدان مــرعشی و خانـدان نـاصـر الحـق در مـازنـدران بـه پـایتـختگــری آمـل   حكـومت كـرده انـد .

 

 

آرامـگاه   میـر بزرگ  مـرعشی  -   شهـرستـان  آمــل

 

 

جغـرافــيای  تـاريـخی   مـازنـدران

 

طبـرستـان قـدیـم ، قبـل و  بعـد از ظهـور اسلام  تـا قـرون متمـادی  شامل :  منـاطق وسیعی از مـازنـدران کنـونی ،  قسمتـهایی از  آذربـایجان امـروزی ،  گیـلان ،  دیلـم ،  ری ،  دامغـان  و  گـرگان  بـوده است .

در منابـع تـاریخی ،  این منطقـه وسیـع و پهنـاور کـه شامل : رشتـه کـوه البـرز  و  جنگلهـای انبـوه و  سرسبــز ، دریـاچـه هـای کوچـک و در قسمـت اصلـی  دریـای خـزر  بـوده است ،  از دیـربـاز مـورد توجـه شاهـان ایـران بـوده است .

پـادشاهـان ایـران تـا قبل از دوره ساسانـی هیـچ تسلطی بـر ایـن مناطـق  صعب العبـور نداشتنـد .

بعـداز غلبــه آريــايی هـای مهـاجم و مهــاجرت بـوميـان ، ساكنـان جـديد آن  پس از مـدتهـا  زيـر فـرمـان هخـامنشـيـان قـرار گـرفـتند .

در نـوشتـه های كـتيبـه بيستــون ، بـه نظـر می رسـد  سرزميــن مـازنــدران جـزو  قلمـرو اشـكانيـان بـوده است .

خسرو انـوشیروان در سال 50 قبـل از هجـرت ، پس از کشتن بـرادرش « کیـوس »  کـه در آن هنگام فـرمانـروای طبـرستان بـود ، آن دیـار را بـه یکی از سردارانـش بنـام « قـارن » واگـذار نمـود .
قـارنیــان بـه مـدت 274 سال بـر ایـن منـاطـق فـرمـانـروائـی کـردنـد و  بـا مـرگ  « مازیـار بن قـارن » یعـنی ربـع قـرن پیش از ظهـور علـویـان طبـرستان ، حکـومت ایـن سلسلـه بـه پـایـان رسید .

در تـاريـخ کهـن همـزمـان بـا فتـوحـات اعـراب مسلمـان ، از سلسلــه هـای :
آل بـاونـد و  افـراسيـابـان  نـام بـرده شده است كـه در طبـرستـان يـا  قسمـتی از آن حكـومـت می كـرده انـد  و  استقـلال نسبـی داشتـه انـد . 

قبـل از شروع بـرخـورد نظـامـی ساسانیــان بـا اعـراب مسلمـان و در زمـان یـزدگـرد سـوم ،  فـرمـانـروائـی طبــرستـان  بـر عهـده  « گیـلانـشـاه » بـود کـه  پـس از وی  بـه فـرزنـدش  « دابـویــه » منتقـل گردیـد .

 


آرامـگاه   حسن بـن زیـد   معـروف بـه  داعی کبیـر   -  شهـرستـان   آمــل

 

در علل پـذیرش مکتب آزادیبخـش اسلام ،  مـردم طبـرستـان بـا توجـه بـه ظلـم و تعـدی خانـدانهـای شـاهی در این منطقـه ، بـسرعت بـه نـدای فطـرت طلب اسلام  و  قـرآن  پـاسخ مثبـت داده  و  بـه ایـن آئیـن الهی گرویـدنـد ،  هرچنـد  متأسفـانـه رفتـار فـرمانـدهان و حکمـرانـان عـرب  فـاصلـه بسیـاری بـا  روحیـات  مسلمین واقـعی و  پیـروان راستیـن پیـامبر(ص)  داشتـه است . 

مـورخـان دربـاره‎  حملـه‎ مسلمـين  بــه طبـرسـتان  اينگـونــه آورده انـد : 

در سال 30 هجـری قمـری _ زمـان خـلافـت عثمـان _ اوليـن بـار سعـد بن عـاص حاكـم كوفـه در صـدد فتـح طبرستـان بـرآمـد و  سرانجـام سواحـل طبـرستـان ، رويـان  و  دمـاونـد را بـه تصـرف خـود در آورد .

در زمـان معـاویــه _ اولیـن خليفـه اُمـوی _ دو بـار جهت فتـح کامـل طبـرستـان  لشکـرکشی گردیـد کـه در هـر دو بـار از « فـرخـان » حاکـم آن دیـار بـسختی شکست خـوردنـد ، لیکـن پس از مـدتی لشکریـان عـرب تـوانستـند بـر برخی از منـاطق سوق الجـیشی طبـرستـان دست یـابنــد و در آنجـا حکـومـت هـای کـوچک بـه ظاهـر اسلامی  تشکیـل دهنـد .

در زمـان مـروان _ آخـرين خليفـه بنـی اميـه _ اهـالی طبـرستـان عليـه حـكام عـرب سر بـه شـورش بـرداشتـند و از ایـن رو حاکمـان محلی ایـرانی تـوانستنـد تـا پـایـان عمـر سلسلـه بنـی امیـه ، بـر طبـرستـان  حکـومـت نمـاینـد .

در دوره‎‎ خـلافـت ابوالـعبـاس سفـاح _ اوليـن خليفـه عبـاسی _ يكی از عامـلان وی رهسپـار طبـرستـان شـد و بـا حـاکـم آن منطقــه « اسپهبـد خـورشیــد »  از طـريـق صلـح و دوستی در آمـد .

لیكـن در دوره خـلافـت ابـوجعـفـر منصـور دوانیـقی  _  دوميـن خليفـه عبـاسی _   پـس از کشتـه شدن ابـومسلم خـراسانـی بـدست منصـور ، فـردی ایـرانی بنـام «  سنـباد نیشـابـوری »  بـه خـونخـواهی از ایـن سـردار شجـاع  ایـرانـی ، والـی ری را کـه از جانـب خلیفــه منصـوب بـود بـه قتـل رسانـده  و  سپـس  عـازم طبـرستـان شده  و  بـا حاکـم آن دیـار علیـه خلیفـه عبـاسی همـدست گـردیـد .

 

 

آرامـگاه  ناصـرالحـق  معـروف بـه  داعی صغیـر   -  شهـرستـان  آمــل

 

بعـداز منصـوب شدن مهدی عباسی فـرزند منصـور دوانیـقی بـه حکـومت ری ،  اولیـن اقـدام او  لشکـرکشی عظیمی  بـه سمـت طبـرستـان  بـه فـرمانـدهی  « ابـوالخصـیب مـرزوق سنـدی » جهـت شکست سپـاه سنبـاد نیشابـوری و  اسپهـبد خورشیـد بـود .
لشکـریـان مهـدی عبـاسی پـس از نبـرد طـولانـی سرانجـام پیـروز شده و در سـال 141 هجـری قمـری حکـومت محلی طبـرستـان  از بیـن رفـت .

بـا از میـان رفتـن حکـومـت محلـی ، حاکمـان و فـرمانـروایـانی از جانـب خلفـای سفـاک عبـاسی در ایـن منـاطق حکمـرانی نمـودنـد کـه اولیـن حکمـران عـرب طبـرستـان « ابـوالخصـیب » و  پـس از او  « ابـو خـزیمـه » بـود .

سرانجـام  طبـرستـان كامـلاُ  تحـت اطـاعـت اعـراب در آمـد و  طـاهـریـان کـه از نـوادگان « طاهـر ذوالـیمینیـن » بـودنـد بـه جهـت خدمـات شایـانـی کـه بـه خلفـای عبـاسی روا داشتنـد  بـر نـواحی طبـرستـان  مسلـط گـردیـدند . 

بـا روی کار آمـدن دولـت عبـاسیـان و سختگـیری های آنـان در مـورد علویـان ، سبب گـرایش های مـردمی بـویـژه ایـرانیـان بـه علـویـون گردیـد .

حضـور اولیـن نیـروی علـوی در منـاطـق طبـرستـان شـایـد بـه یکی از نـوادگان امـام حسن مجتـبـی(ع) بنـام « یحیـی بـن عبـدالـه بـن حسن بـن الحـسن(ع) »  بـرمی گــردد کـه پـس از سرکـوب قیـام " فـخ " در عـراق بـه دست عـوامـل  هـادی عبـاسی ، بـا عـده ای یـاران و پیـروان خـود از کوفـه بـسمت کوههـا  و  جنگلـهای انبـوه طبـرستـان  گـریخـت .

یحیـی ، طبـرستـان و دیلـم را بـرای استقـرار خـود و اطـرافیـانـش بـرگزیـد .
حضـور یحیـی و بـرادران و  پیـروان او در ایـن منطقـه سبـب شکل گیـری اولیـن گـروه شیعـی در طبـرستـان بـا عنـوان « علـویـان طبـرستـان  » گـردید .

 

 

آستـانــه مبـارکــه  امـامــزاده  هـاشـم   -   شهـرستـان   آمــل

 

ظلـم و ستـم حکـومـت هـای  دست نشـانـده عبـاسی بـر  مـردم ستمـدیـده  ایـن منطقـه چنـان بـود کـه گهـگاه قیـامهـائی کـوچک و بـزرگ از سوی بـرخی مـردان آزاده این سرزمیـن بـر علیـه حـکام ستمگـر عـرب بـوقـوع می پیـوست کـه بـدلیـل عـدم انسجـام مـردمی ، سرانجـام ایـن قیـامهـا همگی بـه شکـست می انجامیـد کـه از جملـه این قیـامهـای مـردمی ، قیـام « مـازیـار » بـود .

در سال 250 هجـری قمری « حسن بـن زیـد علـوی » کـه نسبـش بـا پنـج واسطـه  بـه  امـام حسن مجتـبی(ع) می رسد و  بـه « داعـی اول » یـا « داعـی کبیــر »  ملقـب گـردیـد ، از طبـرستـان  قیـامـی علـوی بـه راه  انـداخـت و بـر نـواحـی ایـن منطقـه از جملـه آمـل و اطـراف آن استیـلاء یـافـت .
بـه سبـب روحیـه خـاص داعی علـوی و  تـوجـه او بـه سـادات ، عـده بسیـاری از ایشان تـرک ولایـات جـور نمـوده و از اطـراف و اکنـاف حکـومـت اسلامی بـه سوی ایـن سامـان رهسپـار گردیـده و جـذب حکـومـت نـوپـای علـوی شدنـد .

دولـت علـویـان طبـرستـان ، بـه گـواه تـاریــخ اولیـن حکـومتـی بــود کـه بـدون وابستگـی و  قیمـومیـت عبـاسیـان تشکیـل شد و بعـدها  ایـن دولـت شیـعی  بخاطـر دشمنـی بـا بنی عبـاس  مجبـور گردیـد تـن بـه نبـردهـای سخـت و  طـولانـی دهـد و بـا بـرخی حکـومـت های غیـر شیـعی ایـرانـی و تحـت حمـایـت عبـاسیـان بجنگـد ، کـه از جملـه آنهـا :
حکـومـت طاهـریـان بـه سـرکـردگی « سلیمـان بـن عبـدالـه بـن طاهـر » و حکـومـت صفـاریـان بـه سـرکـردگی « یعقـوب لیـث صفـاری » بـود
.

در نتیجـه جنگهـای علـویــان بـا طاهـریــان و صفـاریــان ،  شمـار زیـادی از ســادات کـه از سـربـازان و سـرداران سپــاه علـویــان بـودنـد در منـاطـق تحـت نبـرد از طبـرستـان و گـرگان گـرفتـه تـا خراسـان و سایـر منـاطـق ایـران بـه شهـادت رسیـدند کـه بـواسطـه علاقــه و محبـت شدیـد ایـرانیـان بـه خانـدان نبــوی و دوستـی بـا دولـت علـوی ، مـزار ایـن سـادات همـواره مـورد تـوجـه و احتـرام  اهـالـی آن سامـان بـوده و هست .

 

آستـانــه مبـارکــه  امـامــزاده  عبـدالله   -   شهـرستـان   آمــل

 

در قـرن چهـارم و پنجـم هجـری طبـرستـان ميـدان كشمكـش سلسلـه‎ آل زيـار و  آل بـويــه از يـك طـرف و  سامـانيــان و غـزنـويــان از طـرف ديگـر شـده بـود ولـی اغلـب اوقـات طبـرستـان تحـت اداره آل زيــار بـود .

در سال 426 هجـری قمـری ، سلطـان مسعـــود غـزنـــوی از طـريـق گـرگان وارد طبـرستـان شد و  صـدمـات و  خسـارات جـانی و  مـالی زيـادی بـه اهـالی آن سامـان وارد آورد ! هنـوز ايـن خـرابـه ها ترميـم نشـده بود كـه طغـرل اول  مـؤسس سلـسلـه‎ سلجـوقـی بـه گـرگان و  طبـرستـان  حملـه ور گـردیـد .

در سال 606 هجـری قمـری طبـرستـان از جملـه  ’’ كبـود جامـه ‘‘ بـه دست  سلطـان محمـد خـوارزمـشاه افتـاد و  والـی كبـود جامـه بـنـام «  ركـن الـدين »  و  فـرزنـدانـش بـه دست  سلطـان محمـد خـوارزمـشاه بـه اسارت در آمـدنـد .
زمـانیکـه سلطـان محمـدخـوارزمـشاه از نبـرد بـا سپاهيـان مغـول فـرار میكـرد ، ركـن الـدين ، مغــولان را بـه جـايـگاه  سلطـان محمـد  هـدايت كـرد و  بـه اثـر  ايـن خوش خـدمتی ، از طـرف مغـولان بـه حكـومـت كـبود جامـه رسيـد و  سرانجـام تـوسط تيمـوريـان  بساط حكـمرانی آنهـا نيـز  برچيـده شد .

بعد از فـوت اميـرتيمـور ، سـادات مـرعشی بـا كـسب اجـازه از شاهـرخ ميـرزا بـه مـازنـدران برگـشتـند و  بـعنـوان بـاج گـزار ايـن نـواحی سلطـنت كـردند .

 

 

آستـانــه مبـارکــه  امـامــزاده  ابـراهیـم   -   شهـرستـان  بـابلـسر

 

سرانجـام در زمـان سلطنـت شاه عبـاس ، بـطوركلی قـدرت سادات مرعشی  از بيـن رفـت .
از این رو پس از بـرچيـده شدن کامـل بسـاط حكـومـت ملـوك الطـوايـفی  طبـرستـان كـه تـا سـال 1006 هجـری قمـری ادامـه داشت ، ايـن منطقـه تحـت نفــوذ شـاه عبـاس اول و سلاطـين بعـدی سلسلـه صفـوی قـرار گـرفت .

پـادشاهـان صفــوی در طـول هـرسـال بـه كـرات بـعنـوان شـكار و یـا پـس از احـداث « فـرح‌آبـاد » جهـت استـراحت بـه ايـن منطقـه سفـر می كـردنـد .

نـادرشـاه افشـار بـرای مقـابلــه بـا دشمنـان بـه ويــژه دشمنـان شمـالـی و روس هـا ، در مـازنـدران يـك كارخـانـه كـشتـی سـازی دايــر كـرد و بـه  رونـق هـرچـه بيشـتر منطقــه افـزود .

از دوره فتحعلی شاه قـاجار ، بـه منطقـه سرسبـز ، زيبـا و دل انگيـز مـازنـدران بـه عنـوان يك منطقـه استراحتی ـ تفـريحی توجـه گرديـده و نـاصـرالـدين شاه نیـز طی دو سفـر دستـور  تعمـير راه هـا و  كاروانـسراهـا را صـادر كـرد .

در دوران سلطنـت پهلـوی منطقـهْ مـازنـدران ماننـد سـايـر منـاطـق كشـور از راههـای ارتبـاطـی برخـوردار شـد و  بـه علـت شرايــط محيـطی منـاسـب و  آب و هـوای  معـتدل و  مـرطـوب ،  چشم انـدازهـای زببـا و  طبیـعی و  همچـنین نـزديكـی بــه تهــران ، محـل استـراحت و تفـريـح قسمـت اعظـم  مـردم كـشور  گـرديـد ... !

 

آستـانــه مبـارکــه  امـامــزاده  قـاسـم  -   شهـرستـان  بـابــل

 

 

 


ادامــه مطـلـب . . . !
دربــاره وبــلاگ

بـا سـلام ، ايـن وبــلاگ ضمـن معـرفی شهـرستـان بـابــل ، بـه بـرخی مسائـل اجـتمــاعـی ، سیــاسی ، فـرهنـگـی ، این شهـرستـان مي پـردازد .
موضـوعـات وبــلاگ
تصـاويـر ديـدنـي